ژنتیک و اقلیت جنسی

با علم امروزی خلاصه کردن ده بعد جنسی-جنسیتی و یک بعد گرایش جنسی- ر.ج. "مقیاس برداری"- در یک تک بعد ژنی، هم میسر است و هم بسیار کلی گویی است. برای چنین خلاصه سازی، نه تنها نیازمندیم همه عوامل و آرایش های ژنی درگیر در بروز یک گرایش و ویژگی را از درون هسته سلول هر نوزاد بیرون بکشیم، بلکه مجبوریم رفتارهای اجتماعی و رفتارهای جنسی بزرگسالی وی را از مسیر روانشناسی نیز به ژنتیک پیوند زنیم؛ تا با این کار تک بعد ژن را بتوانیم مانند چتری روی یازده بعد گرایش های جنسی-جنسیتی و گرایش های جنسی بگیریم.
علم اندک امروز، از راه فردشناسی (گرایش جنسی-جنسیتی و گرایش جنسی) به سوی ژنتیک گرایش های جنسی در حرکت است، نه برعکس. یعنی ژن های اقلیت جنسی بررسی می شوند نه اینکه از روی ژن های یک نوزاد بتوان نتیجه قطعی گرفت که او مثلاً همجنس گراست.
برای حرکت در جهت عکس و امکان سنجی این نتیجه گیری نیاز است بانکی از اطلاعات ساختاری و آرایشی فام تن ها ( کروموزوم ها )، اطلاعات رشته های DNA و آرایش های مختلف یک ژن و بروز آن برای افراد آزمایش شونده و پیش از سن بلوغ آنها در اختیار باشد و سپس در بزگسالی، یک یا چند داده این بانک باید با گرایش جنسی آنها بتواند مرتبط شود. عظمت چنین کاری زمانی آشکار می شود که بدانیم این اطلاعات به اندازه تفاوت اثر انگشت متنوع می تواند باشد.
معنی دیگر این یکسویه بودن در آزمایش های امروزی این است که علم ژنتیک هنوز در حال جمع آوری اطلاعات گرایش های جنسی و فرضیه دادن است.
پیش از چنان پیشرفتی به همین حد باید اکتفا کنیم که بگوییم به نظر می رسد گرایش جنسی-جنسیتی و گرایش جنسی برخاسته از بستر ژنتیک، جهت یافته با واکنش های شیمیایی درون-بدنی و اثرپذیر از محیط باشند.
به نظر می رسد با پیشرفت علم، امکان انتخاب جنس-جنسیت و گرایش جنسی توسط والدین در هر یک از ابعاد یازده گانه و نه فقط در اندام های جنسی، دنیای بزرگتری به روی علم و عالم امکان خواهد گشود.

اینکه با فرضیه های اثبات نشده علمی اصرار شود یک گرایش جنسی و یا جنس-جنسیتی، اختلال، بیماری یا طبیعی است نیز جای بحث ندارد بلکه تنها حد بالاتری از علم امروز را می طلبد. بدون آگاهی کافی هرگونه قطعیت در نتیجه گیری به نام علم، نوعی ظلم است.